من و کاشان
چقدر سخت است غریب بودن در شهری بی فروغ
درشهری که مردمانش بویی نبرده اندازکوچه های شلوغ
هر لحظه و هر دم به دور از شادی و قلبم همه خزان
عمری گذراندم در این کویر خشک به دور از مردمان
در حسرت شادی رقم می خورد لحظه های من
کو غم گساری و کو هم زبانی و کو هم سخن؟
پا میگذارم در کوچه های خلوت و پیچ درپیچ شهر
شهری که مردمانش پشت کرده اندبمن همه به قهر
درنام دارالمومنین است و در عمل دارالمفسدین خدا
تنهایم و تنها پناهم در این شهر باشد فقط خدا....!!
د
فروشگاه ونیزی افتتاح شد.
خیلی زیبا بود [گل][گل][گل]
خوب یادم است مردمان این شهر نفرین شده را ! ولی یادت نرود روزی شهری بود دوست داشتنی به دور از همه ی مردمانش در خوابگاهی خوب و بد
ولی باز با همه این حرفا بازم هوس کاشان کردم